خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...
خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...

بوی تند...رنگ، رنگ!

شکافته از میان،

دو حجم تیره و در میان،

سپیدی قشنگ،

بوی تند... رنگ، رنگ.

من قشنگ، او قشنگ،

سایه ها تیره اند؛

تیره های زشت رنگ.

ولی

آسمان آبی است،

پشت چشم سایه ها؛

سایه ها را می کُشد،

آن نوارِ زرد رنگ.

من رها،

او رها؟!

در دل شکوفه ها؟!

بوی تند... رنگ،رنگ؟!

من و آغوش و تفنگ؟!