خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...
خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...

روزنه


از روزنه گذشتم...

فقط مانده بلعیدن نور!



گم شده در زمان...


شکفته از آسمان

چتری و زیر آن...

سپیدی قشنگ...

بوی تند(!) رنگ، رنگ....

..............................

گم شده در زمان...

ماهتاب آسمان...




قاب دلتنگی


قاب دلتنگی تیره رنگ 

آویخته بر پنجره ی من!





روزنه آخر

وهم عظیم عبور از روزنه آخر

قبل از تلاش دیگر.

عصر نیمه تاریک،

فهم های باقیمانده،

فهم های در کف،

موزون، ناموزون.

پشت پرده نور هست؛

دستهایم شال پرده را گرفته...

من، اما، به نور روزنه می اندیشم...

نور...

شور...

قدم های منظم تر.