خسته بودم...
چشم هایم را بستم!
پرده ی رو به روی چشم هایم سیاه شد!
ناگهان در سیاهیِ روبرویم تصویری از چشم های تو درخشید!
آه...
قلبم به آرامی فرو ریخت!
.................................
چه چشم های قلب ریزی!
چه قلبِ لرزانی!
چه دنیای عجیبی!
چه آرامش قشنگی!
................................
چشم هایم را دوباره می بندم
تمام وجودم غرق آرامش است!
آرامشی بر آوارِ قلبِ فرو ریخته ام!
خوشبختی یعنی ثانیه ای که کسی در بمبست نگاه تو با مهربانی آشنا می شود...
... به همین سادگی و شکوه!