لحظه های پروازمن...
آن لحظه ی اووج
اوج لبریز از...
لبریز از حس خوب داشتنت...
........
و حیرت های تو...
خیرگی ...
خیره در اوج من در تو!
گاهی هم پر از دلبرانگی های عاشق کش!
........
.......
اوج گرفتنت در من...
اوج ساکتت...
اوج آرامت...
اوج کوچکت...
.....
و غرورم...
شادی پرواز دادنت تا اوج...
تا اوج من!
.....
....
یادش بخیر!
تو گمان مبر این خنده ها از ته دل است
مسیر خنده به دل با بغض نبودنت مشکل است
.................
.....................
....................
بوی خون درخت، بویی معطر است
معشوق غایب و عاشق در بر است
کمی دورتر زمن، نزدیک تر به دل
رز قرمزی نازنین هم سر است
......
سرم بی سر است!