-
رز هلندی
شنبه 25 شهریورماه سال 1396 20:59
تو گمان مبر این خنده ها از ته دل است مسیر خنده به دل با بغض نبودنت مشکل است ................. ..................... .................... بوی خون درخت، بویی معطر است معشوق غایب و عاشق در بر است کمی دورتر زمن، نزدیک تر به دل رز قرمزی نازنین هم سر است ...... سرم بی سر است!
-
ضرب در صفر...
شنبه 11 شهریورماه سال 1396 12:16
کاش سرزمین من ارزش ماندن و مبارزه داشت...
-
شیطان پرست
چهارشنبه 8 شهریورماه سال 1396 00:05
از دام تو هرگز نرستم گوییا فرشته (شیطان) پرستم دانلود بعدا نوشت: برایت خانه ای از خاک خوشبوی بهشت می خواهم .............. با تو بدرود ای مسافر رفتن تو بی خطر باد اشکهای گونه ات را می برد باد آیدت یاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
شکوفایی تاریخ من
یکشنبه 29 مردادماه سال 1396 23:58
توی قرن دود وآهن، تو رسول گل و نوری تو عطوفت مسلم، تو حقیقت غروری واسه این شرقی تن داده به باد، تو گوارایی حس وطنی تو شقاوت شب قرن یخی، تو شکوفایی تاریخ منی دانلود
-
پَرپَرترینم!
یکشنبه 22 مردادماه سال 1396 20:21
در این همه هجوم نبودنت، پَرپَرترینم! ................. گنگ ترِ و گنگ ترِ بودنت، زیر ضربه های نسیم زمان هرلحظه هر دم ............... رها، منگ، گنگ بی حاصل بودن! ............... فقط فقط موسیقی خلسه دار بی شعف یا شادکوبانه ی بی هدف.... فقط فقط منگی زمان زایمان شعر یا ورد درون گوی پر ز سِحر فقط... غلظتِ سختی زمانه یا آتشِ...
-
دلتنگ تر
دوشنبه 2 مردادماه سال 1396 10:44
پیرمرد لبخند زد و من را دعا کرد در دلم چیزی غلتید... در دلم چیزی خندید... شبیه حس شیرین داشتنت... اما بی بوی یاس ! بی رنگ رز ! ....... دلتنگ تر شدم...
-
آیینه واری....
یکشنبه 1 مردادماه سال 1396 07:23
عشق خود خود من است، آیینه واری می کنم. ...... گرچه تو شفاف ترین آیینه جهان منی!
-
استفاده ابزاری
یکشنبه 1 مردادماه سال 1396 07:02
من از غرور تو که عاشقش بودم استفاده ابزاری می کنم برای التیام درد نبودنت....
-
همراه ناامیدی...
شنبه 31 تیرماه سال 1396 18:16
قفسی که بر ما بسته اند شهر را پر کرده از عاشقان شاعر در گوشه گوشه شهر پشت فاصله های1500 کیلومتری پشت نگاههای بی نگاه پشت خاطرات لمسی عرق آور پشت هواخورده های هیجانی پشت آغوش های چسبناک پشت درنگ ها پشت آهنگ ها پشت مادران نگران پشت دختربچه های مریض پشت زنان عاشق بی تناسب پشت مقاله های ریجکت شده پشت اشکها پشت لبخندهای...
-
فقط...
جمعه 23 تیرماه سال 1396 12:33
عشقم نثار تو، فقط شدنیست معشوق دلم نگاری ختنیست دلتنگم و حجم این همه دلتنگی با رنگ رژ تو مثال زدنیست بعدا نوشت: نسیم خوش خبر! از نور چشم من چه خبر؟ همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟ تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری از آن پری، گل قاصد! برای من چه خبر؟ به رغم خسرو از آن شهسوار شیرین کار برای تیشه زن خسته ـ کوهکن ـ جه...
-
غرور!
یکشنبه 18 تیرماه سال 1396 01:08
نشنیدم! هیچ صدایی نشنیدم! صدای شکستنی نبود... که اگر عمیق بود... که اگر رقیق بود... که اگر دقیق بود... می شکست! به آرامی و بی صدا!
-
Time To Say Goodbye
شنبه 17 تیرماه سال 1396 01:09
Sarah: Quando sono sola Sogno all’orizzonte E mancan le parole, Si lo so che non c’è luce In una stanza quando manca il sole, Se non ci sei tu con me, con me. Su le finestre Mostra a tutti il mio cuore Che hai accesso, Chiudi dentro me La luce che Hai incontrato per strada. Time to say goodbye. Paesi che non ho mai...
-
Let Her Go
پنجشنبه 15 تیرماه سال 1396 18:40
Well you only need the light when it's burning low Only miss the sun when it starts to snow Only know you love her when you let her go Only know you've been high when you're feeling low Only hate the road when you're missing home Only know you love her when you let her go And you let her go Staring at the bottom of...
-
ای دریغ!
شنبه 27 خردادماه سال 1396 01:07
بی دریغ بودم! دریغ کردم! ای دریغ!
-
پاسخ...
جمعه 13 اسفندماه سال 1395 00:14
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی مولانا ........................... ........................... پاسخ: قند تویی، منگ منم آب تویی، سنگ منم خسته منم، بسته منم از قفسم رسته منم ........................... قند بده منگ شدم از طلبت سنگ شدم آب بده تشنه منم از عطشت رنگ شدم...
-
شیرین و ترسناک...
جمعه 29 بهمنماه سال 1395 22:36
این شباهت های شیرین و ترسناک! عاشق بمان... عشق درمانگر است...
-
مرگ ابدی...
چهارشنبه 27 بهمنماه سال 1395 23:50
لعنت به سیانور نبودنت.... در دم میکشد مرا.... یک روز که کمی نبودی... حجم آسفالت بین دو شهر را رکاب زنان بلعیدم.... آسفالت پادزهر سیانور بود... اما در من اثر نکرد... زنده ماندنم فقط با "داشتنت" میسر شد...... حالا که هر روز بیمارتر تو میشوم حجم تمام آسفالتهای دنیا هم نمیتواند اثر سیانور نبودنت را التیام...
-
کم پاسخ...
جمعه 8 بهمنماه سال 1395 19:35
این بوسه های کم پاسخ، حکایت خواستن های مکرر است!
-
بمان....
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1395 06:48
از رویا آمدی، به رویا نرو... بمان، ای دلیل شعرهای من!
-
خلوت دریایی
شنبه 27 شهریورماه سال 1395 06:30
تو این خلوت دریایی، پر از ماسه و تنهایی دل از دوری تو تنگه، کجایی ای عشق رویایی چشام خیره به خورشیدند، که غرق غروب دریا شه شب تیره بیاد آخه، میگن ستاره اونجایی
-
وزن دوری ات!
پنجشنبه 18 شهریورماه سال 1395 21:31
وقتی دور می شوی هر کیلومتر یک کیلوگرم شده و چون وزنه ای، قلبم را می فشرد... در آغوش تو سبک بار ترینم!
-
مرز شکار!
پنجشنبه 18 شهریورماه سال 1395 21:27
پشت گوشت را دیده ای؟ پشت گوشت را دیدم، بوییدم، بوسیدم، گزیدم، ناله هایت باشکوه بودند... تسخیری تا مرز شکاااار!
-
چال گونه
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1395 06:48
ای فاتح آرامشم، توو قلب این خونه ای کاشف زیبایی نقشیده بر گونه ای اولین، ای آخرین ای تک درخت عشق این خنده ی گونه به توست، بر سبک وارونه
-
تسخیر
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1395 07:03
غرق در تنگنای تنم در اشک خود تسخیر شد بی هیچ شکار!
-
تویی بارش!
شنبه 6 شهریورماه سال 1395 06:54
تو آرامش تو آسایش تمام تن، تو را خواهش اگر جانم بیابان است تویی شبنم، تویی بارش
-
لذت
جمعه 5 شهریورماه سال 1395 12:36
وقتی داری ازش لذت می بری، مهم نیست که چقدر گذشته، مهم اینه که چقدر باقی مونده!
-
مترو-نانوایی-امروز
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 23:15
1- مترو من به لبت گزیدنی، شادتر از شاد شدم این نه لب است، دریچه است، رسته و آزاد شدم قبل گزیدن لبت، این همه لب طعم نداشت؟ یا که لبت مرا بکشت، در عطشش زاد شدم؟ 2- نانوایی یه عالمه ستاره رو ستارم نشسته سفیدی رو سینش قلب منو شکسته قلبم میگه ستارم تو قلب آسمونه مسیرشو خداوند به دست من نبسته بهش میگم عزیرم "وادی"...
-
مهربانی عمیق!
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 21:38
انگشتانت قابل ترین ساحرانند چه در هجوم نوازشگر به دشت موهایم لذت را به چنان اوجی رساندند که تنها آرزویم توقف زمان، که تنها آرزویم تسلیم دایمی هجوم سحرآلود سرانگشتانت بود، ..... لبانت بی تکرارترینند، چه در هر بوسه، در هر تلاقی عمیق، در هر مکش شیرین زبان آلود، در هر گزش ریز عاشقانه، اوج لذتشان قله هایی بلند و بلندتر بود...
-
کمی نفس بکش!
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 21:34
همه مردها را عاشق نگه دار تا بهارگون شنا کنی در میان دریای عاشقان بی خبر از قطره هایی که داغی عشق می سوزاند و بخار می کند بی خبر از شلاق هایی که عشق تو پی در پی و با هر موج، بر سینه صخره می زند ..... قطره ها هوای تواند کمی نفسسس بکش!
-
جولای من، آگوستِ تو!
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 21:29
دست تو دست سرد تو پر بهارترین جای دنیاست من گم شده بودم در میان ماهها و فصل ها در میان عطر بهاری دستت -جولای من -سپتامبر تو -گستره نرم دست تو لبان آتشینم بی وقفه می بوسید بی وقفه لمس می کرد بی وقفه می بویید (زمان اندک است) ماهها می گذشتند شعله ها خاموش و روشن می شدند اما آتش عشق من هر لحظه شعله ورتر ماهها می گذشتند...