خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...
خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...

غرور!

نشنیدم!

هیچ صدایی نشنیدم!

صدای شکستنی نبود...

که اگر عمیق بود...

که اگر رقیق بود...

که اگر دقیق بود...

می شکست!

به آرامی

و

بی صدا!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد