وهم عظیم عبور از روزنه آخر
قبل از تلاش دیگر.
عصر نیمه تاریک،
فهم های باقیمانده،
فهم های در کف،
موزون، ناموزون.
پشت پرده نور هست؛
دستهایم شال پرده را گرفته...
من، اما، به نور روزنه می اندیشم...
نور...
شور...
قدم های منظم تر.