خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...
خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...

درخواستِ فراموشی


ای تبلورِ تصوراتِ پوچِ من!


ای شیرینیِ حقیقتی که تلخ و دروغین بود!


ای خاطره ی چون دود،

رویاییِ من!


ای فراموشیِ مطلق، 

رهایی، 

شیداییِ من!


ای که آغوش تو انتهای زمین،

آغاز پرواز، 

آسمان بود!


ای که در آغوشت ماند و مُرد همه ی شورها، عشق ها!


ای قله ی بلند فتح شده، 

که تو را سخت فرو افتادم!


ای اولین!

ای آخرین!


.....


چرا؟

چرا گم نمی شوی در فراموشیِ من؟!