خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...
خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...

وسوسه ی نگاه!


یه دایره، یه مستطیل و یا یه مثلث!

یه شکل بسته ... یه فضای امن!

یه میز و دو صندلی!

تو، من  ... روبه روی هم!

نگاهِ تو، نگاهِ من!

و

سکوت کلام...

و حرف های نگاهایمان!

ای کاش می شد فهمید

 که آن دو نگاه در آن سکوت چه چیزهایی به هم خواهند گفت!

چه رازی در وصلت این دو نگاه در حجله ی سکوت است

 که تمامِ وجود من برای شنیدنِ آن در جوش و خروش است!

ای کاش!


پ ن:

قطره بارونِ دلم خلوت زندونِ دلم
لیلای بی دریای من گریه مجنونِ دلم
ابرکبودمن تویی بودونبودمن تویی
مهرسجودمن تویی وای به روزگارمن
هواتویی نفس تویی لحظه پیش و پس تویی
عاشق درقفس منم ای دل بی قرارِ من
گریه منم ابرتویی دردمنم صبرتویی
بارش بی وقفه منم ای دل بی قرارِ من
هدهدمن هدای من همدم باوفای من
خبرببربه عشق من به عشق من خدای من
عاشق دیدارمنم محوپدیدار تویی
خسته و بیمارمنم عشق تویی یارتویی
هواتویی نفس تویی لحظه پیش و پس تویی
عاشق درقفس منم ای دل بی قرارِ من
گریه منم ابرتویی دردمنم صبرتویی
بارش بی وقفه منم ای دل بی قرارِ من 


http://s2.picofile.com/file/7198274515/Maziar_fallahi_javdanegi.mp3.html


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد