خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...
خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...

شعر در هم آمیختن!


گرم بودم و در آغوش سردِ تو!


وجودهایمان در هم آمیخته!

چنگ هایم در موهای نرم تو که به زمین ریخته!


چشم هایم خیره در نگاهت!

شعر در هم آمیختن را برایت می سرودم...



نظرات 2 + ارسال نظر
فاطیشی! شنبه 26 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ب.ظ http://fateme.blogsky.com

چه میشه کرد؟! اینجوریاس دیگه!

سختِ سرد یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 ب.ظ

رویا خوب چیزیه ...بهش که برسی و شاخ و برگ بدی بهش همچین یه حال اساسی میده بهت . خوبه . رویاهات همیشه گرم

... و چه بی تابم من!
بی تابِ واقعی شدن این رویاهای گرم!
ممنون دوستِ عزیز!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد