در خیال وهم آمیزم
سرودی غمگین می شنوم
سرودی لرزان و گاهی کِشدااار...
سرودی پر از مرثیه های غریب
سرودی پر از آرزوهای گم
پر از وهم های گیج
.....................
حرکت سریع انگشتان روی کلاویه های پیانو
ظریف و سریع، سریع و ظریف....
آنچنان سریع، آنچنان ظریف که موسیقی نفوذ می کند...
نفوذ می کند به رویاهایم...
و فضای رویاهایم وهم انگیزتر می شود...
وهم بیشتر می شود
و لمسِ وهم راحت تر!
........
در خیال وهم آمیزم
سرودی می شنوم
سرودی که گاهی هم بر لبانم جاری می شود
سرُ می خورم...
از اینجا به آنجا
از آنجا به اینجا
از وهم به واقعیت
از واقعیت به هم
آنچنان سریع
آنچنان ظریف
که در رویا غوطه ور می شوم...
......................
و زیباترین این حس اینست که
تو نظاره گری!
PS:
Every thing is forbidden but I am free in my dreams!
i am agree with your last sentenc...come to my weblog i am update
فالش میزنم...
به دلخراشی زندگی
وبا نتهایم پرواز می کنم به عمق واقعیت های تلخ...
شاید باید رقصید، حتی بر بال دلخراشیها، حتی با آهنگهای فالش!
غمگنانه اما شاد!
زندگی کوتاه است و شادی نیازِ ما!
پس باید -به قول سهراب- جور دیگر دید...
ممنون از شعری که فرستادین.
خیلی خوشم اومد.
خوشحالم!