خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...
خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...

از من!


تصویر جنازه ی کودک ده ساله

صدای گنگ نشت، انفجار صبحگاهی، خرابی ، آوار

برانکارد آلمونیومی گروه نجات

بغض بالا آمده از گلو

تلاش برای پنهان کردن اشک...

ذهن حجم می گیرد!

...........................

ابرهای پنبه ای بر ورق آبی آسمان

خیابان خلوت صبحگاهی

تغییر سرعت بر بال موسیقی

هوایی شفاف با عمق بسیار

صدای قطره های آب

زمزمه های آرامش بخش

تصور یک شب مهتابی...

ذهن حجم می گیرد!

...........................

ذهن حجم می گیرد....

فضا وهم گین شده و...

تو باز هم آمده ای

تو هستی

از کی؟!

نمی دانم!

اما تو هم در این ذهن باد کرده هستی!

یک نظاره گر!

و من مرور می کنم...مرور همه ی وهم ها!

و لذت چشیدن وهم ها در بستر خیالیِ یک شب مهتابی...

و تو نظاره گر...!

تو فضای وهم آمیز را خوب می فهمی...

در سکوتی عجیب مرورهای ذهن مرا می فهمی!

خوب می فهمی!

......................

نگاه های خیره به دو سوی مختلف...

نگاه های خیره به عمق...

همه چیز به سرعت کنار می رود...

اما همچنان عمق نا پیداست...

فرو رفتن و بس!

شبیه پروازی بی جهت!

 پایین ، بالا، چپ ، راست...

پر از چرخش!

تصاویر تند و گذرا...

 سُر خوردن لحظه ها...

و لمس رویایی رویا!

تو کجایی؟!از کجا می آیی؟!

از من!

درونِ من!


 http://bare-x.persiangig.com/audio/Dariush%20-Tasvire%20Rouya%20(%20Mati%20).mp3


بعدا نوشت:


زمین دور تو می گرده

زمان دست تو افتاده

تماشا کن، سکوت تو

عجب عمقی به شب داده


نظرات 5 + ارسال نظر
پریسان جمعه 11 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:53 ب.ظ

چه حس های متفاوتی!!
عاشق این ترانه داریوشم....

سلام پریسان ...خوش اومدی
منم این آهنگ داریوش رو فوق العاده دوست می دارم...
راستی شهرتون خیلی زیباست!!!

نگین شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ http://www.mininak.blogsky.com

این ترانه ی داریوش بود ؟
نشنیده بودم

ولی زیبا بود خیلیی...
عمق ، حجم ذهن ، فرورفتن ،لمس رویا...
لغتهایی داشت که دوسشون داشتم!
میدونی لغت تو یه نوشته واسه من مهم تر از هر چیزیه ...

ممنون دوست خوبم!

الهام جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:13 ق.ظ http://elham7709.blogsky.com/

من این شعر رو نشنیده بودم اما بعدا نوشتش آشناست

کدوم شعر؟
بعدا نوشتش از متن ترانه ایه که لینکش رو گذاشتم.

کِ مثله....؟ جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:35 ق.ظ http://boughche.blogfa.com


سلام

گفتی ابر های پنبه ای بر ورق آبی آسمان ، یاده جنگل ابر افتادم که رفتیم !
گفتی فرو رفتن و بس، یاده گل رامیان افتادم
گفتی تغییر سرعت بر بام موسیقی ، یاده صدای سرسام آور باند ماشین افتادم
گفتی مرور وهم ، یاده خاطرات دهاتمون افتادم !
گفتی ذهن باد کرده دیگه مخم پوکید !!!!


پره دلشوره شدم
پره تشویش
همه تنم آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآااتیش
انگار عاشق شدم عاشق
نکنه یه روزی پنهون
تویه جلدم اومده
روحه شیطونیه شیطون
انگار عاشق شدم عاشق
( لطفن همه شین ها شیش نوخطه تلفظ شود !)
" دوشیزه سوزان روشن !"

با این اوصاف یه جورایی من باهات تله پاتی کردمو سفرنامه ی روستاتون رو نوشتم
این سوزان روشنم بعیدمی دونم دوشیزه باشه...حتما تا حالا خانمی شده واسه خودش

کِ مثله....؟ جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:32 ق.ظ http://boughche.blogfa.com

یاه یاه یاه یاه !!!!

آخه همیشه توی دختره شایسته شرکت میکنه

ما که ماهواره نداریم...اگه این بار برنامشو دیدی بهش بگو ای اون جای دروغگووووووووو....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد