خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...
خاطرات یک درخت...

خاطرات یک درخت...

حس نوشته هایم...

منگ منگ


شکفته از میان

نور و سایه، در میان

سپیدی قشنگ

روی تو

رنگ رنگ

***********

منگ منگ

دنگ دنگ

ونگ ونگ

در میان قلب من

سختی  نفس زدن

هندسه معوج است

قافیه کعوج است

منگ منگ

سنگ سنگ

وزنه ها می کشند

سوی قبر مردگی


اتفاق افتاده

نگران بودم،

می ترسیدم،

که مبادا آن اتفاق بیفتد،

غافل از آنکه

آن اتفاق افتاده بود؛

قبل از من

 و بارها،

بارها.

و من یک "اتفاق افتاده" بودم.

کمی خاص...

شاید هم معمولی.


تو

دلتنگم

دلتنگ حرفای خصوصی با تو

دلتنگم

دلتنگ اشتراک اینترانسی با تو

دلتنگم

دلتنگم که بگویم غلظت مهم نبود

چون رسیده بود به جهانش !

بی کاستی!

اینها همه بهانه است

دلتنگم

دلتنگ تو

پ ن : اشکهایم را مسخره نکن!

.........

گم شده ای در بخار

در فصلی شبیه بهار

نه!!! پاییز است

پاییز من بی قرار

اوج هایمان...


لحظه های پروازمن...

آن لحظه ی اووج

اوج لبریز از...

لبریز از حس خوب داشتنت...

........

و حیرت های تو...

خیرگی ...

خیره در اوج من در تو!

گاهی هم پر از دلبرانگی های عاشق کش!

........

.......

اوج گرفتنت در من...

اوج ساکتت...

اوج آرامت...

اوج کوچکت...

.....

و غرورم...

شادی پرواز دادنت تا اوج...

تا اوج من!

.....

....

یادش بخیر!

شب...

خواب، خواااب...

این همه خواب تو!

دانلود